اصول حرفه ای افزایش انگیزه کارمندان

فهرست مطالب
ایجاد انگیزه و افزایش آن در کارکنان باعث افزایش عملکرد آن ها در راستای رسیدن به اهداف سازمان خواهد شد. بنابراین در عصر مدرن حفظ انگیزه ی کارکنان به یکی از چالش های اصلی مدیران سازمان ها تبدیل شده است.
اما تفاوت عملکرد کارکنان با انگیزه در چیست و چگونه می توان انگیزه ی آن ها را افزایش داد؟ حفظ انگیزه ی کارکنان به چه عواملی بستگی دارد؟ نشانه های بی انگیزگی کارکنان چیست و چطور می توان آن را تشخیص داد؟
برای پاسخ به این پرسش ها لازم است بدانید به طور کلی عوامل موثر بر انگیزه کارکنان به دو نوع اصلی تقسیم می شود:
درونی: چالش های شخصی، رضایت شغلی، خودشکوفایی و …
بیرونی: پاداش فیزیکی، حقوق، پاداش، هدایا و …
بنابراین شما به عنوان مدیر یک کسب و کار، برای افزایش انگیزه کارکنان خود به چیزی بیشتر از پول نیاز دارید! افراد می خواهند احساس ارزشمندی داشته باشند. آن ها باید حس کنند بخشی از تیم هستند و برای روند سازمان مهم هستند. این مقاله به این موضوع می پردازد که چگونه کاری کنید که کارکنان مشتاقانه منتظر روز کاری خود باشند و سازمان شما به مجموعه ای تبدیل شود که همه می خواهند در آن کار کنند.
این موضوع را در این مقاله از گام اول بررسی می کنیم.
چرا باید برای حفظ و افزایش انگیزه کارکنان بکوشیم؟
انگیزه، نیروی محرکهای است که افراد را به سمت اهدافشان سوق میدهد و در محیط کار، نقش بسیار مهمی در عملکرد و موفقیت افراد و سازمانها ایفا میکند. اگر بدانید بهره وری از دست رفته به دلیل عدم مشارکت کارکنان، چقدر می تواند هزینه داشته باشد و سازمان را در طول زمان متحمل چه خسارتی کند، ممکن است شوکه شوید!
وقتی برای جذب کارکنان با استعداد و با انگیزه بالا و آموزش و راهنمایی آن ها در مسیر پیشرفت حرفه ای شان زمان و هزینه صرف می کنید، می خواهید آن هارا در سازمان خود نگه دارید. خبر خوب این است که احتمال ترک کارکنان با انگیزه و متعهد بسیار کمتر است.
اهمیت انگیزه کارکنان و تاثیر آن بر سازمان
کارمندان با انگیزه و بیانگیزه تفاوتهای چشمگیری در رفتار، عملکرد و نگرش خود دارند که به طور مستقیم بر بهرهوری و موفقیت سازمان تاثیر میگذارد. افراد هنگامی بهترین تلاش خود را می کنند که از شغل خود راضی باشند. برای درک عمیق تر این موضوع، بیایید دو کارمند با انگیزه و بی انگیزه را از ابعاد مختلف بررسی کنیم:
نگرش نسبت به کار
کارکنان با انگیزه، به کار خود به عنوان یک فرصت عالی برای رشد و یادگیری نگاه میکنند، در نتیجه از آن لذت میبرند. آنها به دنبال چالشهای جدید هستند و به طور مداوم به دنبال راههای بهبود عملکرد خود و ارتقای مهارت های تخصصی و فردی خود هستند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، کار را به عنوان یک وظیفه اجباری میبینند و از آن لذت نمیبرند. آنها به دنبال کمترین تلاش برای انجام وظایف خود هستند و از چالشها اجتناب میکنند.
تعهد به سازمان
کارمندان با انگیزه، به اهداف سازمان متعهد هستند و برای رسیدن به آنها تلاش میکنند. زیرا خود را بخشی از تیم می دانند و به موفقیت این تیم اهمیت می دهند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، به اهداف سازمان متعهد نیستند و تمایلی به تلاش بیشتر جهت دستیابی به اهداف سازمان و تیم ندارند. آنها احساس میکنند که کارشان تاثیری بر سازمان ندارد.
بهرهوری
کارمندان با انگیزه، به طور مداوم در جهت بهبود و پیشرفت در عملکردشان تلاش می کنند، در نتیجه بهرهوری بالایی دارند. آنها کارها را به موقع و با کیفیت بالا انجام میدهند و به طور مستمر فرایندهای کاری را توسعه می دهند. در نقطه مقابل، کارمندان بیانگیزه، بهرهوری پایینی دارند و کارها را با تاخیر و کیفیت پایین انجام میدهند. آن ها به نوعی می خواهند کارها را از سر خود باز کنند.
ابتکار، خلاقیت و نوآوری
کارمندان با انگیزه، به علت انگیزه ی بالایی که دارند، خلاقیت و نوآوری زیادی هم دارند. آن ها به دنبال جدیدترین و بهترین راه ها برای راندمان بهتر هستند و پیشنهاد های خلاقانه ای می دهند. ایده های خود را ارائه می دهند و به بهبود فرایندها کمک می کنند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، خلاقیت و نوآوری کمی دارند زیرا دائما به دنبال حفظ وضعیت موجود هستند.
مسئولیتپذیری
کارکنان، با انگیزه خوب، بسیار مسئولیتپذیر هستند. آن ها به تعهدات کاری خود به خوبی عمل میکنند. به طور پیوسته به دنبال حل مشکلات هستند و از پذیرفتن مسئولیت کارهای خود هراسی ندارند. کمتر غیبت می کنند و احتمال ترک محل کار در آن ها کمتر است. این امر باعث کاهش هزینههای مربوط به جذب و آموزش نیروی کار جدید میشود.
در مقابل، کارمندان بیانگیزه، از پذیرفتن مسئولیت شانه خالی میکنند و به دنبال مقصر برای اشتباهات خود هستند. آن ها در حین انجام وظایف و مسئولیت های کاری بی دقت هستند و تمایل دارند سریع تر محل کار خود را ترک کنند.
انعطافپذیری
کارکنان با انگیزه، انعطافپذیر هستند. آن ها به راحتی با تغییرات سازمان سازگار میشوند و به آن به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد نگاه میکنند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، با تغییرات مخالفت میکنند و به راحتی در مواجه با کوچک ترین چالشها دلسرد میشوند.
روحیه تیمی
کارکنانی که انگیزه بالایی دارند، روحیه تیمی بالایی هم دارند و به همکاری با همکاران خود اهمیت میدهند. آنها به ایجاد یک محیط کاری مثبت کمک میکنند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، روحیه تیمی پایینی دارند و از تعامل با همکاران دوری می کنند.
رضایت شغلی
کارکنانی با انگیزه بالا، احساس می کنند که کارشان ارزشمند است. بنابراین از کار خود راضی بوده و احساس خوشحالی می کنند. در مقابل کارکنان بی انگیزه، به ارزش کار خود واقف نیستند و از انجام آن احساس نارضایتی و خستگی می کنند. آن ها به وضوح از کار خود رضایت ندارند.
تأثیر بر سازمان
کارکنان با انگیزه، به رشد و توسعه سازمان کمک میکنند، بهرهوری را افزایش میدهند، کیفیت محصولات و خدمات را بهبود میبخشند و با افزایش رضایت مشتری، به جذب مشتریان جدید کمک میکنند. در مقابل، کارمندان بیانگیزه، به عملکرد سازمان آسیب میرسانند، بهرهوری را کاهش میدهند، کیفیت محصولات و خدمات را پایین میآورند و به از دست دادن مشتریان منجر میشوند.
در نتیجه، ایجاد انگیزه در کارمندان، کلید اصلی موفقیت یک سازمان و یکی از مهمترین وظایف مدیران است. با ایجاد یک محیط کاری مثبت و حمایتگر، میتوان انگیزه کارمندان را افزایش داد و به موفقیت سازمان کمک کرد.
نقش یک مدیر موثر در افزایش انگیزه کارکنان چیست؟
کارمندان با انگیزه، به حمایت و تشویق مدیران نیاز دارند تا انگیزه خود را حفظ کنند. مدیران باید با ایجاد یک محیط کاری مثبت، ارائه فرصتهای رشد و توسعه، و قدردانی از تلاشهای کارمندان، انگیزه آنها را افزایش دهند.
اگر وضعیتی در سازمان شما وجود دارد که کارکنان شما دیگر با انگیزه به نظر نمی رسند، حداقل کارایی و بازدهی را در محل کار دارند، ایده های جدیدی ارائه نمی دهند و تعاملی ندارند، به جای دست کشیدن از آن ها، اولین گام این است که بفهمید مشکل از کجاست؟
به عنوان یک مدیر این نقش شماست که جهت حفظ و افزایش انگیزه ی کارکنان بکوشید و بفهمید که برای ایجاد انگیزه آن ها دقیقا به چه چیزی نیاز دارند؟ شما باید بدانید که چگونه به کارمندان خود انگیزه دهید؟ چگونه به آن ها احساس ارزشمندی دهید؟ سپس به آن رسیدگی کنید و وضعیت راکد سازمان خود را به وضعیتی پویا تغییر دهید.
1. نشانه های بی انگیزگی کارکنان را بشناسید
در قدم اول باید بتوانید بی انگیزگی کارکنان سازمان خود را تشخیص دهید. اگرچه نشانه های بی انگیزگی کارکنان در همه ی شرایط و سازمان ها مشابه یکدیگر نیست، اما اگر مدیر یک سازمان به خوبی بر مجموعه خود اشراف داشته باشد می تواند با برخی از نشانه های زیر آن را دریابد:
- دیر رسیدن به محل کار و تمایل به زودتر ترک کردن آن
- بی حوصلگی در حین انجام وظایف و مسئولیت های کاری
- بدخلقی در محل کار و پایین آمدن آستانه ی صبر در برخورد
- انجام ندادن و فرار از مسئولیت های کاری به بهانه های مختلف
- سرعت پایین و کیفیت ضعیف در انجام وظایف و مسئولیت های کاری
- سرپیچی از دستورات مافوق
- شکوه و شکایت دائمی از محل کار و مسئولیت ها
- طولانی کردن زمان های تنفس و استراحت مانند زمان نهار
- سهل نگاری و کم دقتی در گزارشات کاری و تاخیر در ارسال آن ها
2. عوامل بی انگیزگی کارکنان را کشف کنید
اکنون که با نشانه های بی انگیزگی کارکنان آشنا شدید، باید عواملی که باعث کاهش انگیزه کارکنان شما شده است را بشناسید تا بتوانید برای بهبود انگیزه ی آن ها تلاش کنید. درک کامل این عوامل دومین گام در ایجاد یک محیط کاری پویا و انگیزه بخش است.
1. عوامل فردی
تفاوتهای فردی:
هر فرد شخصیت منحصر به فرد خود را داشته و برای انتخاب شغل خود انگیزه های گوناگونی دارد. برخی به پاداشهای مادی، برخی به رشد حرفهای و برخی دیگر به تعاملات اجتماعی اهمیت میدهند. تطبیق دادن برنامههای انگیزشی برای یک کسب و کار با نیازهای فردی هر کارمند، چالشبرانگیز است. به خصوص اگر کسب و کار بزرگ بوده و نیروهای زیادی داشته باشد، ایجاد یک برنامه ی انگیزشی همه جانبه و حرفه ای اهمیت بیشتری پیدا می کند.
عدم رضایت شغلی:
سطح رضایت شغلی افراد با یکدیگر بسیار متفاوت است و موارد مختلفی در ایجاد احساس رضایت شغلی افراد تاثیر گذار هستند. آموزش های تخصصی، امکان ارتقای شغلی، فعالیت های گروهی، پورسانت و مزایا شغلی و … همگی از مواردی هستند که در احساس رضایت شغلی کارکنان شما موثر خواهند بود و عدم وجود هر کدام از این موارد ممکن است نقش بزرگی در گاهش سطح رضایت شغلی کارکنان شما داشته باشد.
تغییرات در انگیزهها:
انگیزه افراد در طول زمان تغییر کرده و دارای نوسان است. اما همیشه علت این تغییر به دلایل سازمانی نیست و تنها به محیط کار محدود نمی شود. عوامل شخصی، خانوادگی و اجتماعی میتوانند بر انگیزه افراد در محل کار تأثیر بگذارند. در چنین مواقعی شما به عنوان یک مدیر باید با احتیاط و ظریف برخورد کنید.
مثلا اگر کارمندی اخیرا با مشکلی خانوادگی دست و پنجه نرم می کند، گفتگویی شفاف و صادقانه با وی داشته باشید. مهربان باشید و یک شرایط حمایتی را برای یک بازه ی زمانی مشخص معین کنید. برای مثال دورکاری، فشرده سازی تایم کاری یا کاهش حجم مسئولیت ها و … برای یک بازه ی زمانی مشخص.
2. عوامل سازمانی:
عدم شفافیت:
عدم شفافیت در مورد اهداف سازمان، مسیر شغلی کارمندان و نحوه ارزیابی عملکرد آن ها، باعث ایجاد عدم اطمینان و کاهش انگیزه میشود. وقتی اهداف سازمان شما برای کارکنان شما شفاف نباشد، ان ها نمی دانند برای چه هدفی باید تلاش کنند؟ هنگامی که نحوه ارزیابی عملکرد آن ها در هاله ای از ابهام باشد، نمی توانند برای از بین بردن نقاط ضعف خود و تقویت نقاط قوت خود تلاش کنند. این عدم شفافیت باعث ایجاد عدم اطمینان متقابل و از بین رفتن انگیزه کارکنان شما خواهد شد.
ساختار سازمانی پیچیده:
ساختارهای سازمانی پیچیده و گزارش های طولانی، علاوه بر اینکه خسته کننده خواهد بود، مانع از تصمیم گیری سریع کارکنان می شود و انگیزه ی آن ها را به طور چشم گیری کاهش می دهد. این امر مانع بزرگی در مسیر خلاقیت و استقلال آن ها خواهد بود و اجرای ایده های جدید را محال می کند.
عدم ارتباط موثر:
عدم وجود ارتباط موثر بین مدیران ارشد، میانی و کارکنان در همه ی رده های سازمان، باعث می شود کارکنان احساس کنند نظرات آن ها شنیده نمی شود. اگر چنین عاملی در سازمان شما وجود دارد، وقت آن است که کانال ارتباطی مناسب سازمان خود را انتخاب کنید. به این ترتیب با شنیدن نظرات و پیشنهادات کارکنان، به آن ها نشان می دهید نظراتشان ارزشمند بوده و در بهبود محیط کار تاثیرگذار و مفید است.
عدم عدالت در پاداشدهی:
عدم وجود یک سیستم پورسانت دهی و پاداش پیشرفته، عادلانه و مهندسی شده، باعث می شود کارکنان شما احساس کنند که پاداشها به صورت عادلانه توزیع نمیشود و تلاش ها و زحمات آن ها نادیده گرفته می شود. بنابراین آن ها پس از مدتی دست از تلاش خواهند کشید.
فقدان فرصتهای رشد:
عدم طراحی رده های مختلف سازمانی و عدم رعایت سلسله مراتب و احترام در سازمان باعث می شود کارکنان شما احساس کنند در سازمان شما فرصتی برای رشد و پیشرفت وجود ندارد.
شرح کار نامناسب:
همانطور که در مقاله ی «جامع ترین وظایف منابع انسانی» تاکید کردیم، شرح کار کارکنان یک سازمان باید اصولی و تخصصی تدوین شود. در غیر اینصورت همیشه این احتمال وجود دارد که وظایف کاری با علایق، توانایی و مهارت یک کارمند مطابقت نداشته باشد یا حجم وظایف کاری محول شده به یک کارمند بیشتر از سطح توانایی و تخصص او باشد.
3. چالشهای مدیریتی:
فقدان مدیریت موثر:
در مقاله ی «اصول مدیریت» به طور مفصل به ابعاد مختلف اصول مدیریت موثر پرداختیم. مدیریت ضعیف می تواند با ایجاد جو منفی به خصوص در شرایط حساس انگیزه ی کارکنان را از بین ببرد و حتی آن ها را از مجموعه شما فراری دهد!
عدم توانایی در ایجاد انگیزه:
ایجاد انگیزه در کارکنان یکی از مهارت های مهم مدیریتی ست. بنابراین مدیران برای حفظ و افزایش انگیزه ی کارکنان خود باید به طور حرفه ای آموزش ببینند.
عدم تطبیق سبک مدیریت با شرایط:
اگر به عنوان یک مدیر فقط از یک سبک برای مدیریت در همه ی شرایط استفاده می کنید، دست نگه دارید. زیرا استفاده از یک سبک مدیریت واحد برای همه کارکنان و در همه شرایط، نه تنها ممکن است موثر نباشد، بلکه انگیزه ی کارکنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
برای غلبه بر تمامی این چالش ها، سازمان ها باید برای ایجاد یک محیط کاری پویا و انگیزه بخش بکوشند. کارکنان باید احساس کنند که بر اساس توانایی ها و فعالیت هایشان به طور عادلانه ارزشگذاری می شوند و در طی بازه های زمانی بر اساس تلاش خود امکان فرصت های رشد شغلی، مالی و … را دارند. اما چطور می توان این محیط را ایجاد کرد؟
برای پاسخ مفصل به این سوال، در مقاله ی بعدی با ما همراه باشید.
ما دوست داریم چالش های شما را بهتر بشناسیم!
چالش در کسب و کار؟ ما آنها را نه به عنوان موانع، بلکه به عنوان فرصت هایی برای تحول می بینیم. مسیر منحصر به فردی که روبروی شماست، با مشاوره رایگان با تیم توسعه آریامانا شروع می شود.
دیدگاهتان را بنویسید